Articles bank

این وبلاگ در نظر دارد ضمن ایجاد بانک مقالات ، آثار علمی دانش پژوهان حوزه تخصصی حضرت قاسم بن الحسن(ع) را نیز به نمایش گذارد .

Articles bank

این وبلاگ در نظر دارد ضمن ایجاد بانک مقالات ، آثار علمی دانش پژوهان حوزه تخصصی حضرت قاسم بن الحسن(ع) را نیز به نمایش گذارد .

بررسی سیر ادراکات حسی تا ادراکات اعتباری

یکی ازاصلی ترین و اساسی ترین موضوعات در انسان شناسی مسئله معرفت انسان است .

سٶالات و چالشهای زیادی در این بحث مطرح هستند ٬ از جمله اینکه آیا اساسا انسان توانایی کسب معرفت  دارد ؟ اگر انسان توانایی کسب معرفت را دارد از چه طریقی و به چه نحوی معرفت برای او حاصل می شود ؟ آیا چیزی تحت عنوان فطرت وجود دارد ؟ و سٶالات بسیار زیادی از این دست .


بررسی سیر ادراکات حسی تا ادراکات اعتباری

مقدمه :



محوری ترین مسائلی که در طول تاریخ تفکر بشر اندیشه وی را به خود مشغول داشته سه محور اساسی انسان شناسی – جهان شناسی و خداشناسی بوده است . (١)

در میان اندیشمندان اسلامی " انسان شناسی " از ویژگی خاصی برخوردار است . زیرا

انسان شناسی همیشه با مباحث جهان شناسی همراه بوده و از رهگذر این دو به دیدگاهی خواهیم رسید که ما را با مبدا هستی آشنا خواهد کرد . این مباحث تحت عنوان خداشناسی مطرح است .



یکی ازاصلی ترین و اساسی ترین موضوعات در انسان شناسی مسئله معرفت انسان است .

سٶالات و چالشهای زیادی در این بحث مطرح هستند ٬ از جمله اینکه آیا اساسا انسان توانایی کسب معرفت  دارد ؟ اگر انسان توانایی کسب معرفت را دارد از چه طریقی و به چه نحوی معرفت برای او حاصل می شود ؟ آیا چیزی تحت عنوان فطرت وجود دارد ؟ و سٶالات بسیار زیادی از این دست .


پرداختن به همه این سٶالات و مسائل نیاز به تحلیل و بررسیهای بسیار عمیق علمی و فلسفی دارند که در مباحث معرفت شناسی قابل طرح هستند و این مقال زمینه مطرح کردن آنرا فراهم نمی سازد . لیکن فرض را بر ثبوت توانایی کسب معرفت قرار داده ایم و پذیرفته ایم که سه راه عقل حس و قلب در کسب معرفت و شناخت مطرح هستند و هر کدام در حد و اندازه خود کارکردی ویژه دارند به این معنا که از هیچ کدام از این سه نمیتوان غفلت ورزید و بی نیاز شد .


اگر از سیر شکل گیری ادراکات در انسان که بحث موجز آن خواهد آمد بگذریم ٬ یکی از مفاهیمی که همواره انسان را درگیر خود نگاه داشته است ٬ مفهومی تحت عنوان ادراکات اعتباری است .


این مساله که اساسا ادراکات اعتباری چگونه شکل می گیرند و جایگاه آنها در تقسیم بندی انحاء معقولات چگونه است در حد خود بحث حائز اهمیت و جالب توجهی است .



اگر بتوان با تحلیل فرایند تفکر در انسان چگونگی ایجاد ادراکات اعتباری را دریابیم به طور حتم خواهیم توانست در حد اهمیت این نحو از ادراکات به آن بپردازیم . کما اینکه خواهیم گفت که ادراکات اعتباری نقش قابل ملاحظه ای در زندگی بشر خواهند داشت .

ما به وسیله ادراکات اعتباری است که میتوانیم نظامات اخلاقی و اجتماعی را شکل دهیم و به آن پایبند باشیم. بسیاری از روابط فی مابین انسانها و رابطه انسان با محیط پیرامونش در محدوده همین مفاهیم اعتباری قرار میگیرند . لذا شناخت دقیق اعتباریات از اهمیت ویژه ای برخوردار است .


در این مجال سعی شده که ابتدا شکل مختصری از ادراکات در انسان ترسیم شود و سپس به معرفی انواع معقولات در انسان و در آخر به مساله ادراکات اعتباری پرداخته شود .


 



در اینجا لازم است از جناب آقای مهدی جهان به خاطر زحمات بی دریغی که متحمل می شوند تشکر کنیم که الطاف ویژه ایشان همواره شامل حال ماست .


 


سیر از محسوس تا معقول :


 


به این نکته باید توجه داشت که اساس تمام ادراکات بشر اولا از درک بی واسطه و حضوری "خود" و ثانیا حاصل ارتباط این "خود" با دنیای خارج است .

بی تردید حواس انسان پایه تمام ادراکات در انسان است . کما اینکه آنچه ما با عنوان معقولات در انسان می شناسیم ٬ ریشه در حواس انسانی دارند . 


به طور دقیق و واضح تر آنچه ما از دنیای خارج درک می کنیم به وسیله حواس است ٬ که تاثیرات و نتایج این ادراک حسی در فرایند بسیار پیچیده و سیستماتیک ذهن انسان ضبط و طبقه بندی و آنالیز شده و مفاهیم کلی یعنی همان " معقولات " پدید  می آیند .


این سیر از حس تا شکل گیری مفاهیم کلی در ذهن ٬ یکی از شاخه های مطرح در فلسفه است ٬ با عنوان " فلسفه ذهن " که امروزه در صنعت آی تی (IT) و تکنولوژی اساس تحقیقات در رابطه با هوش مصنوعی است . دانشمندان این حوزه از علم امید دارند که بتوانند پردازشگرهایی بسازند که بتوانند همانند ذهن انسان شبیه این فرایند را به طور اتوماتیک طی کند و حاصل ٬ تولید کامپیوترهایی خواهد بود که بتوانند خود به تحلیل پرداخته و تصمیم بگیرند . یعنی دارای کارکردی همانند کارکرد " اختیار " در انسان باشند . فلسفه زبان و فلسفه تحلیلی هم در ارتباط با این مباحث مطرح هستند .


پرداختن به این مساله که کیفیت سیر ذهن از حسیات تا معقولات چگونه است بسیار حائز اهمیت بوده و نتایج علمی فراوانی در پی خواهد داشت . لازم به ذکر است  که متفکران و اندیشمندان اسلامی سهم بسزائی ذر شکل گیری و تدوین و تکامل این جمله از مباحث داشته اند .


 


حواس مایه  تفکر در انسان :


 


همانطور که گذشت "حس" مایه تفکر در انسان است . علم که به عبارت دقیق حضور مجرد است نزد مجرد ریشه در حواس دارد . اما باید توجه داشت که حواس مایه و شالوده تفکر در انسان است و این به این معنی نیست که حواس را ٬ تنها راه معرفتی انسان بشماریم و بین این دو باید قائل به تفاوت شد .  


حکمای اسلامی غالبا از نظریه ارسطو در باب کیفیت حصول علم و معرفت پیروی نموده اند . ایشان از طرفی اعتراف دارند که  الف : نفس انسان در حال کودکی در حال قوه و استعداد محض است و لوح بی نقشی است که فقط استعداد پذیرفتن نقوش را دارد و بالفعل واجد هیچ معلوم و معقولی نیست و ب : از طرف دیگر ادراکات جزئی را مقدم بر ادراکات کلی عقلی می شمارند (٢)


در غرب این مباحث در تقسیم بندی های بین دو شیوه نگرش " راسیونالیستی"و"پوزیتیویستی"

اشکال دیگری به خود می گیرند(٣) که به هر کدام از این نظریات و دیدگاه ها نقد هایی وارد است که در اینجا از این مساله نیز می گذریم .


 


 

انواع ادراکات در انسان :



در کلی ترین نگرش به ادراکات انسانی میتوان آنرا به ٤ مرحله تقسیم کرد :


الف : محسوسات :


        که شامل لامسه ٬ ذائقه ٬ شامه ٬ سامعه ٬ و باصره است .

        کار قوای محسوسه ادراک دنیای خارج و عینیات از طریق این ٥ حس است .



ب : خیال :


      در این مرحله از ادراک صور جزئی که از طریق تماس حواس با دنیای خارج ایجاد شده           ضبط و نگهداری می شود .



ج : وهم :


      در این مرحله صوری که در قوه خیال ضبط شده در ارتباط با هم اندازه گیری ٬ طبقه بندی و      تقسیم بندی می شود . در قوای متوهمه ٢ کار اساسی انجام می شود :

     ١ : صور محسوس طبقه بندی می شود .

     ٢ : رابطه بین صور معقول و محسوس برقرار می شود .



د : عقل :


    در این مرحله از ادراک پیچیده ترین و عجیب ترین  مساله اتفاق می افتد یعنی ساخت مفاهیم کلی     از مفاهیم جزئی .


 



معقولات :

 

معقولات یا همان مفاهیم کلی نیز به ٢ دسته عمده تقسیم میشوند :


الف : معقولات محسوس  ٬ که در رابطه با محسوسات هستند یعنی مجموعه ادراکات کلی عقلی            که با مقایسه عقل به دست می آیند و حکایت از نحوه وجود اشیاء می کنند .

        به این قسم " معقولات اولی " گفته میشود .


ب : معقولات غیر محسوس :  در عقل و ذهن انسان یک سلسله معقولات یعنی همان معانی کلی       دیگری هست که اینها قطعا از سنخ معقولات اولیه نیستند ٬ یعنی اینها صور اعیان نیستند که        انعکاس یک دسته ای از اعیان اشیاء در ذهن باشند.(٤)

      به این قسم " معقولات ثانیه " گفته می شود .


در این مرحله ذهن پس از واجد شدن صور حسیه با یک نوع فعالیت خاصی و بایک ترتیب خاص این مفاهیم را از آن صور محسوسه انتزاع می کند .(٥)

اکنون که به این مرحله از بحث رسیدیم برای اینکه تصویر روشنتری از فرایند احساس تا عقل داشته باشیم ٬ به طور خلاصه آنرا مرور می کنیم . در اینجا لازم است ٢ نکته را یادآور شویم : 

الف : در میان اقوال مختلف متفکران اسلامی و غرب که در مساله شکل گیری و اشکال مختلف           ادراکات انسانی مطرح است ٬ قول حکماء و اندیشمندان اسلامی ٬ جلوه منطقی و قابل قبولی   دارد . همانطور که گفته شد اندیشمندان اسلامی به ٢ مساله در این باب اذعان دارند  :

        ١ : نفس انسان در ابتدای عمر همانند لوحی بی نقش و قوه و استعدادی محض برای پذیرفتن              است .

        ٢ : ادراکات جزئی و حسی را مقدم بر ادراکات کلی عقلی میدانند .

ب :  

١ : درک انسان دارای درجات و مراحلی است که ابتدایی ترین آن ادراک محسوسات و عالیترین آن ادراک معقولات ثانی فلسفی ٬ منطقی و اعتباریات است .


٢ : تنها قوه ای که انسان در ابتدا به وسیله آن با دنیای اطراف ارتباط برقرار میکند " حس " است که به صورت غیر ارادی اطلاعاتی را به سوی قوای خیال که آن هم به صورت غیر ارادی مدام در حال ضبط اطلاعات است ٬ گسیل میدارد .


٣ : تفکر یعنی تحلیل بین مفاهیمی که این مفاهیم در اصل خود از راه حواس جمع آوری میشوند .


٤ : انسان در ابتدا که یک نوزاد است قدرت تحلیل ندارد زیرا تا ذهن اطلاعاتی را گرداوری نکند 

نمیتواند میان آن اطلاعات به تحلیل بپردازد .


ج : بنا بر این حواس دست به کار میشوند و اطلاعات جزئی فراوانی را به سوی قوای حافظه ارسال میکنند تا این اطلاعات در آنجا نگهداری شود .


 


پس از این مرحله که اطلاعات حاصله از صور جزئی در حافظه گرداوری شد  ٬ ذهن به ارتباط دهی سطحی بین آنان میپردازد . این کار از وظایف قوای متوهمه است (٦)



در قدم بعد اتفاقی می افتد که از پیچیده ترین فرایند های ذهن است به نام کلیت سازی .

در این قسمت اطلاعات فراوان جزئی که دسته بندی و طبفه بندی شده اند در زیر مجموعه یک تصویر کلی از اعضای همان مجموعه قرار میگیرد .به این صورت که مثلا زبان پس از مزه کردن چند نوع مزه شیرین از مواد شیرین مختلف یک تصویر کلی از مزه شیرین به تصویر میکشد که شامل همه مزه های شیرینی که با آن برخورد داشته و خواهد داشت میشود به نحوی که قابلیت انطباق برهمه آنان را دارد ٬ گر چه طعم همه آن شیرینی ها از لحاظ شدت شیرین بودن و مخلوط بودن با مزه دیگر با هم تفاوت داشته باشند . اما ذهن با ملاحظه قدر مشترک درهمه آنها این تصویر کلی را ایجاد میکند . ملاصدرا از این فرایند با نام "تصاعد و تصعید" یاد میکند .


ادراکات انسانی از این پس وارد مرحله جدیدی شده است که به آن ادراکات معقول میگوییم .

به این معنی که ذهن در این مرحله پا را فراتر گذاشته و تصاویر خاص ذهنی ایجاد میکند . و البته باید گفت که این تصاویر و ادراکات ذهنی در مرحله اول ٬ از معقولاتی است که انتزاع شده از اطلاعات گرداوری شده از راه حواس است .


به هر حال در مرحله معقولات ٬ ذهن تنها با حواس و اطلاعات آن سروکار ندارد بلکه از ناحیه خود دست به خلق و کشف ادراکات جدید میزند . و خواهیم گفت که در معقولات ثانی منطقی ٬ ذهن تنها در میان اطلاعات و مفاهیم کلی ذهنی که ساخته خود است سیر میکند که توضیح آن خواهد آمد . 


مساله کلیت سازی ذهن که میتوان گفت اولین خلق و ابداع ذهنی ماست از موضوعات اساسی در فلسفه و هوش مصنوعی است .


این مساله که منشا این ابداع و خلق ذهنی یک فرایند سیستماتیک و محاسباتی است یا از یک نیروی ماورائی یا از سرشت اسرار آمیز انسانی است  یا چیز دیگر از جمله چالشهای جدی در این دو علم و آنچه با این علوم در ارتباط مستقیم قرار دارد است . 


 


به طور خلاصه در این میان ٢ دیدگاه کلی در فلسفه ٬ روانشناسی ٬ و هوش مصنوعی وجود دارد . یکی دیدگاه اقلیت و دیگری دیدگاه غالب . در اینجا تنها به درج کلی این دو دیدگاه بسنده میکنیم .


الف : دیدگاه اقلیت 

.

       

        بر اساس این دیدگاه فرایند های ذهنی  معلول رفتار اجزای مغزاند . در عین حال آن                  فرایندها در ساختاری به وقوع میپیوندند که از آن اجزاء تشکیل شده است ... بادر نظر               گرفتن آنچه درباره چگونگی کار کردن جهان میدانیم ٬ این در واقع نوعی پاسخ عرفی به            این مساله است. 


ب : دیدگاه غالب 

.


      دیدگاه غالب در فلسفه ٬ روانشناسی و هوش مصنوعی دیدگاهی است که  به مشابهت های           میان عملکرد مغز آدمی و عملکرد کامپیوتر رقمی تاکید میکند . 

      طبق افراطی ترین روایت این دیدگاه  ٬ مغز تنها یک کامپیوتر رقمی است  و ذهن تنها یک         برنامه کامپیوتری . میتوان این دیدگاه را چنین خلاصه کرد : 

      نسبت ذهن به مغز مثل نسبت برنامه به سخت افزار کامپیوتر است . دیدگاه مذکور این نتیجه         را میدهد که : 

      مغز صرفا یکی از انواع مختلف و بسیار زیاد و نامحدود سخت افزار کامپیوتری است  که          میتواند برنامه هایی را متحمل شود که شکل دهنده هوش انسانی است .

      براساس این دیدگاه ٬ هر سیستم فیزیکی که دارای برنامه درست و ورودی و خروجی های          درست باشد ٬ دقیقا به همان معنا که من و شما ذهن داریم ٬ دارای ذهن است

(٧)


 

وجه تمایز معقولات اولی و معقولات ثانی :



یکی از تمایزات بین معقولات اولی و ثانی این است که معقولات اولی مسبوق به 

یکی از حواس اند ولی معقولات ثانیه مسبوق به حس نیستند . چون معقولات اولی کلیاتی هستند که صورت مستقیم اشیاء در ذهن اند و ذهن از راه حواس آن صورتها را از خارج گرفته است و به عبارت دیگر در ازای هر معقول اولی یک صورت جزئی حسی (یا خیالی ) وجود دارد .به خلاف معقولات ثانیه که صور اشیاء خارج ٬ در ذهن نیستند ... مثلا علیت که از معقول ثانی فلسفی است  یا کلیت که از معقول ثانی منطقی است ٬ به وسیله حواس از خارج به ذهن نیامده اند ٬ چون وجود محسوس خارجی ندارند . (٨)


 



معقولات ثانی : 



  

 

الف : معقول ثانی فلسفی :


ذهن انسان پس از گرفتن و حفظ و طبقه بندی و کلی سازی اطلاعات و پس از تحلیل آنها و با توجه به دنیای خارج٬ پی به روابطی بین عناصر خارجی میبرد که پس از بررسی بین اشیاء و عناصر خارجی و روابط آنها با هم قوانین و الگوهایی ذهنی را کشف و ابداع میکند که محل صدق این الگوها و قوانین کلی ٬ همان دنیای خارج است . اما خود این مفاهیم ساخته  ذهن اند و در خارج وجود عینی ندارند . به این دسته از معقولات ٬ معقولات ثانی فلسفی گفته میشود .

معقولات ثانی فلسفی نه از قبیل معقولات اولیه هستند که صورت هایی باشند از اموری که در عالم خارج وجود دارند و مستقیما از راه حواس وارد ذهن شده اند ونه از حیث معقولات ثانی منطقی هستند که صرفا حالات ذهنی باشند .( ذکر معقولات ثانی منطقی خواهد آمد ) و هیچ حکایتی از خارج در آنها نباشد و تنها حکایتگر از خود ذهن باشند .معقولات ثانی فلسفی ادراکاتی هستند که در عین اینکه از خارج گرفته نشده اند ٬ حکایتگر از خارج هستند ... و ظرف صدقشان خارج است . یعنی بر اشیاء خارجی حمل میشود .(٩)


ب : معقول ثانی منطقی :


 


در این دسته از ادراکات ٬ ذهن پس از ساخت مفاهیم کلی از صور محسوسات جزئی  (معقولات اول ) دست به یک سری تحلیل و بررسی بین همین مفاهیم کلی ذهنی میزند و مفاهیمی خلق میکند که کاملا ذهنی هستند .


عروض این مفاهیم ذهنی است . یعنی از مفاهیمی گرفته شده که خود آنها ذهنی اند ( مفاهیم کلی در معقولات اولی ) . و همچنین اتصاف این مفاهیم نیز فقط در حیطه  ذهن است . یعنی در دنیای خارج مصداق عینی برای آن یافت نمیشود و تنها بر مصادیق ذهنی قابل حمل هستند .

بنا بر این معقولات ثانی منطقی عروض و اتصافشان هر دو ذهنی است .

به این دسته از ادراکات معقول " انتزاعیات " نیز گفته میشود .


 



وجه اشتراک و افتراق معقولات ثانی فلسفی و منطقی  :


 


وجه اشتراک این دو ادراک معقول در این است که : هیچکدام مستقیما از خارج گرفته نشده اند

بلکه با نوعی تحلیل ذهنی به وجود آمده اند .

و وجه افتراق این دو در این است که : معقول ثانی منطقی از ملاحظه  خصوصیات و کیفیات سایر معقولات حاصل میشود و فقط قابل انطباق بر مفاهیم ذهنی میباشد ولی معقولات ثانی فلسفی از تجزیه و تحلیل ذهن درباره  وجوه خارجی وشئون آن حاصل شده و قابل انطباق بر حقایق عینی میباشند . (١٠)

به طور خلاصه بیان شد که ذهن انسان در مرحله معقولات سه نحو کارکرد

 اساسی انجام میدهد .


ادراکات اعتباری :


الف : ایجاد یک ادراک جدید حاصل از بررسی بین معقولات اولی ودنیای خارج .


ب : ایجاد یک ادراک جدید حاصل از تحلیل بین خود مفاهیم ذهنی که حاصل آن تنها بر مفاهیم ذهنی قابل حمل است .


اما ذهن انسان به غیر از این دو کارکرد کلی و اساسی که به طور خلاصه بیان شد ٬ یک کارکرد ویژه نیز پیدا میکند  ٬ موسوم به " ادراکات اعتباری " .

به نظر ما ادراکات اعتباری شکل پیشرفته ای از تحلیل است که با توجه به تمامی حالات و کارکرد های ذهنی  بین ٣ ضلع مثلث معقولات ثانی ٬ دنیای خارج و طبع ونیاز انسانی پدید می آید ذهن در این حالت دست به ایجاد قوانینی میزند ٬  و از این جهت است که میگوییم شکل پیشرفته ای از تحلیل است .


در این شکل از ادراکات کارکرد ذهن شبیه به حالاتی است که در مرتبه معقولات فلسفی دارد .


مسلما مفاهیمی که در طرف محمول یا موضوع قضایای اخلاقی  و حقوقی قرار میگیرند از قبیل معقولات اولی نیستند که ما به ازای خارجی و عینی داشته باشند .و از این جهت به یک معنی اعتباری نامیده میشوند .ولی اعتباری و قراردادی بودن آنها به این معنا نیست که به کلی بی ارتباط با حقایق خارجی و بیگانه از واقعیت های عینی باشند . چنانچه مفاد اصلی قضایای اخلاقی وحقوقی ٬ همان بیان رابطه  علیت است . علیتی که بین کار و هدف اخلاقی یا حقوقی وجود دارد . و همانطوری که بین علت و معلول " ضرورت بالقیاس " وجود دارد و هر علتی نسبت به معلول خودش این ضرورت را دارد و فرض ضرورت معلول مستلزم فرض ضرورت علت است . 


بین افعال اختیاری انسان  (که موضوع اخلاق است ) و نتایجی که بر آن مترتب میشود همین رابطه  "ضرورت بالقیاس " مطرح است . نتایج افعال اختیاری معلول های فعل اختیاری است و فعل اختیاری نسبت به آنها ضرورت بالقیاس دارد و " باید " و " نباید های " اخلاقی  تعبیراتی از همین رابطه  ضرورت بالقیاس هستند . این رابطه  علیت گاهی در خارج و در بین دو شیء عینی و خارجی میباشد ٬ مثل آتش و حرارت که در فرض وجود آتش ٬ وجود حرارت ضرورت بالقیاس دارد ٬ که به آن معقول ثانی فلسفی میگوییم . و گاهی هم ممکن است  رابطهء علیت بین یک فعل و نتیجه اش باشد ٬ که به این قسم اعتباریات میگوییم .(١١) در هر حال شکل کارکرد ها بین معقول ثانی فلسفی و اعتباریات به هم شبیه هستند و به نظر میرسد که این شباهت ٬ اهمیت التزام به برخی مفاهیم اعتباری را روشن کند . خصوصا در مفاهیم اعتباری مثل اخلاقیات و حقوق .


 تعبیرات گوناگون از اصطلاح " اعتبار" : 


برای کلمه اعتبار اصطلاحات متفاوتی وجود دارد . گاهی مفهوم اعتباری مقابل مفهوم حقیقت به معنای معقولات اول است .که بنا بر این تعریف تمامی معقولات ثانی منطقی و فلسفی ٬ اعتباری قلمداد میشوند . 

بنا بر یکی از معانی که برخی برای مفهوم کلمه اعتباری متصور شده اند به سه دسته از مفاهیم ٬  اعتباری گفته میشود :

 الف : مفاهیمی که عین واقعیت خارجی هستند .

 ب: مفاهیمی که عین لا واقعیت هستند .

ج: مفاهیمی که واقعیت ذهنی دارند ولی واقعیت خارجی ندارند (١٢)  



برخی نیز مفهوم اعتباری را در بحث اصا لت وجود و ماهیت طرح میکنند . و دسته ای دیگر کلمه اعتباری را به مفاهیمی از قبیل حقوق و اخلاق اختصاص میدهند .

اما ما در اینجا " اعتبار " را از دیدگاه منطق در یک تقسیم بندی بین معقولات با ٢ ویژگی "عروض"  و "اتصاف" ٬ "ذهنی" یا "خارجی" ٬ مورد ارزیابی قرار میدهیم و همانطور که ملاحظه کردید ٬ معقولات بنا بر این ٢ ویژگی بر ٣ قسم تقسیم شد و در این تقسیم بندی اعتباریات را در رتبه  سوم قرار دادیم .


 منشٲ به وجود آمدن مفاهیم اعتباری :

 

موجود زنده در کوششی که برای حیات میکند ناچار است خود را طوری مجهز بسازد که بتواند در محیطی که هست به حیات خود ادامه دهد و تردیدی نیست که عوامل طبیعی و شرائط ادامه  حیات همیشه و همه جا یکسان نیست  بلکه مختلف و متفاوت است .این اختلاف و تفاوت شرائط ادامه  حیات قهرا موجب اختلاف و تفاوت احتیاجات حیاتی موجود زنده میشود . یعنی ادامه  حیات در هر محیطی مستلزم مجهز بودن موجود زنده به وسائل و ابزارها و تجهیزات مخصوصی است که احتیاجات مخصوص آن محیط را رفع کند .(١٣)


فلاسفه و دانشمندان طبیعی شناس هر دو به این اصل اعتقاد داشته و آنرا" اصل انطباق با محیط"

نام نهاده اند .


انسان هم همانند هر موجود زنده  دیگر برای سهولت در ادامه  حیات خویش دست به تغییراتی میزند . بعضی از تغییرات را در محیط اطرافش ایجاد میکند و بعضی را نیز در وجود خویش . در این میان بعضی از تغییرات فیزیکی و زیستی در انسان انجام میپذیرد که اینها از سنخ تغییراتی است که در حیطه  اختیار انسان نیست و به صورت غیر ارادی اتفاق می افتند . چنانچه مثلا اگر انسانی را به ارتفاعات زیاد ببرند ٬ خود به خود بر عده  گلبولهای قرمز وی افزوده میشود تا بتوانند اکسیژن را که در آن ارتفاع تقلیل یافته به مقدار کافی به خود جلب کنند . (١٤).

در نباتات و حیوانات نیز این اصل حکمفرماست .

اما بحث در تغییراتی است که انسان به صورت ارادی و از روی اختیار و سنجش بر محیط اطراف و خصوصا در روابط فی مابین خود و دیگران ایجاد میکند .

بحث اینجاست که رابطه  ادراکات عقلانی و اصل انطباق با محیط چگونه است ؟

آیا محیط اطراف انسان تا چه حدی میتوانند روی ادراکات انسان ایجاد تاثیر کنند ؟

آیا کدامیک از ادراکات انسانی قابلیت تغییر و انطباق پذیری با محیط پیرامون را دارد ؟

آیا بدیهیات انسانی قابلیت تغییر پذیری را دارند ؟

معقولات ثانی منطقی و فلسفی در رابطه با اصل انطباق با محیط چگونه عمل میکنند ؟

آنچه حکما و متفکرین تا به اینجا به آن دست یافته اند و اثبات کرده اند تغییر ناپذیری و ثبات 

دسته ای از ادراکات انسان و قابل تغییر و تکامل بودن و یا رو به ضعف رفتن دسته ای دیگر از ادراکات انسانی است .

همچنانکه میدانیم آنچه به عنوان بدیهیات میشناسیم هیچگاه قابل تغییر نیستند زیرا از این حیث برای ما بدیهی به شمار می آیند که در موضوعات آنها قابلیت تغییر نیست  و چنان ثباتی دارند که چیزی نمیتواند وضعیت آنان را متغیر و دگرگون کند .و ما به تجربه آموخته ایم . 

و همچنین معقولات ثانی فلسفی نیز از این سنخ هستند زیرا معقولات ثانی فلسفی از بررسی ویژگی های پایدار و اصول کلی عالم حقیقی و عینی پدید آمده اند و از این روی این قسم از معقولات نیز قابلیت تغییر ندارند زیرا این اصول ٬ اصولی کلی هستند که از روابط کلی و ثابت دنیای خارج گرفته شده اند . 


معقولات ثانی منطقی نیز به نوبه خود قابلیت اینچنین تغییر پذیری را ندارند . همچنانکه در گذشته ذکر شد که ریشه و بستر معقولات ثانی منطقی ٬ اطلاعاتی کلی و ثابت است که از دنیای خارج گرفته ایم و پس از تحلیل ٬ به نتایجی کلی و ثابتی  رسیده ایم و در مرحلهء بعد بین این نتایج ثابت و کلی به بررسی و تحلیل دوباره پرداخته ایم و اصول کلی دیگری را بنا نهاده ایم . از این روی این قسم از ادراکات نیز غیر قابل تغییر و دگرگونی اند ٬ چرا که گفتیم معقولات ثانی منطقی محصول تحلیل و آنالیز مفاهیم ذهنی در ذهن است و قوانین ذهنی در ذهن نیز تابع یک سری اصول ثابت و کلی هستند که تفکر را در انسان شکل میدهند .  لذا معقولات ثانی منطقی و فلسفی غیر قابل دگرگونی اند . 


بسیار خوب ٬ حال که به اینجا رسیدیم این سوال مطرح است که :  پس تغییراتی که در حوزه ادراکات و اندیشه انسانی رخ میدهد از چه نوع تغییراتی است و در کدامیک از انواع ادراکات انسان رخ میدهد ؟


باید گفت که :  ادراکات به ٢ گونه است : حقیقی و اعتباری . و ادراکات اعتباری مولود اصل کوشش برای حیات و تابع اصل انطباق با احتیاجات است و مانند بسیاری دیگر از شئون جسمانی و نفسانی یک سیر تکاملی و نشوء و ارتقا را طی میکند ... بر خلاف افکار و ادراکات حقیقی که تابع این اصل نیست و یک وضع ثابت ٬ مطلق و یکنواختی دارد . (١٥)

اما چنانچه قبلا نیز بیان شد ٬ دو مرتبه این مطلب مهم را متذکر میشویم که : اعتباری بودن مقابل حقیقت به معنای کاذب بودن و یا بی ارزش بودن نیست بلکه به عکس ٬ اعتباریات با توجه مستقیم به روابط انسان و محیط واقعی اطرافش ایجاد میشوند اما به لحاظ تقسیم بندی ٬ در تقسیمات ادراکات محل ایجاد شدن این مفاهیم در ذهن است .

اگر هر یک از مفاهیم اعتباری را در نظر بگیریم خواهیم دید که بر روی حقیقتی استوار است . یعنی یک مصداق واقعی و نفس الامری دارد و نسبت به آن مصداق ٬ حقیقی است . و عارض شدن آن مفهوم برای ذهن از راه همان مصداق واقعی است . چیزی که هست ٬ ما برای وصول و مقصودهای عملی خود در ظرف توهم خود ٬ چیز دیگری را مصداق آن مفهوم فرض کرده ایم  و 

آن مصداق جز در ظرف توهم ٬ مصداق آن مفهوم نیست . در حقیقت این عمل خاص ذهنی که ما نامش را " اعتبار " گذاشته ایم یک نوع بسط و گسترشی است که ذهن روی عوامل احساسی و دواعی حیاتی در مفهومات حقیقی میدهد و این خود یک نوع فعالیت تصرفی است که ذهن بر روی عناصر ادراکی مینماید . (١٦)


 


به طور کلی ریشه  ایجاد مفاهیم اعتباری ٬ نیازهای انسانی است که با توجه به این نیازها ومحیط اطراف ٬ دست به خلق و اعتبار کردن مفاهیمی جدید میزند  ٬ به گونه ای که خود را ملتزم به عمل بر طبق آن مینماید  . زیرا برطرف شدن نیازهای خود را در پیروی از قراردادهایی میداند که مطابق رفع نیازش آنرا ایجاد کرده است .



انواع مفاهیم اعتباری : (١٧)



میتوان از دیدگاه های متفاوتی با این مفهوم روبه رو شد .

در یک تقسیم بندی مفهوم " اعتبار " را در ٢ حال مورد توجه قرار میدهیم :


الف : حالی که مفاهیم اعتباری در حوزه  فردیت افراد است که با عنوان " اعتبار قبل الاجتماع "         طرح میگردد .

ب: حالی که مفاهیم اعتباری در حیطه اجتماعات انسانی معانی وسیعتری پیدا میکنند و با عنوان 

     " اعتبار بعد الاجتماع " طرح میگردد .


اعتباریات قبل الاجتماع یا اعتباریات شخصی  :



شقوق زیر تقسیمات این قسم از اعتبار است :


وجوب :


انسان با ملاحظه طبع و خواسته ها یش و نیاز به رفع این احتیاجات دست به تدوین و ایجاد اعتباریات مختلف میزند  و خود را ملزم به پایبندی به انجام و تبعیت از این قوائد میسازد . باید ها و نباید های اعتباری از این دست اند .


٢ – حسن و قبح ( خوبی و بدی )


تردیدی نیست که ما بسیاری از چیزها را دوست میداریم و آنان را " خوب " میدانیم و از بسیاری از چیزها اکراه داریم و آنان را " بد " می انگاریم .

این ملقب کردن به خوبی و بدی یک امر کاملا نسبی است . چرا که در حقیقت بسیاری از مسائل بد یا خوب نیستندو این خوبی و بدی زائیده  احساسات و طبع انسانی ماست .


٣ – انتخاب اخف و اسهل : 


اگر انسان را در انجام دادن ٢ کار یکی با مشقت و دیگری با سهولت مختار بدارند ٬ طبعا گرایش به انجام آن کاری را دارد  که با سهولت انجام میپذیرد .

این گرایش به آسانی و سهولت از طبع انسانی سرچشمه گرفته و میتوان آنرا از جمله اعتباریات شخصی نام برد .



٤ – اصل استخدام و اجتماع :


هر موجودی به مقتضای میزان توان خود برای بقا و حفظ حیات خویش دست به ترکیبی از توانایی های خود و عناصر موجود در محیط اطرافش میزند . انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست .

ما برای سهولت در ادامه  حیات و برای حفظ خویش همواره در پی استخدام و به کارگیری عناصر موجود در اطراف حیات زیستی خویش هستیم وسعی داریم به این شکل راه را برای ادامه حیات خویش هموارتر سازیم .



٥ – اصل متابعت علم :


ما در صحنه فعالیت خود با واقعیت خارج کار داریم ٬ واقعیت خارج را می خواهیم . با کسی که سخن می گوییم ٬ با شنونده خارجی رازگویی می نماییم . به سوی مقصدی که روانه می شویم ٬ مقصد را می جوییم و اگر می خوریم یا می آشامیم یا برمی خیزیم ٬ و اگر چشم بازمی کنیم یا گوش فرا می دهیم یا می چشیم یا می بوییم یا دست می مالیم ٬ پای می گذاریم و اگر می خندیم یا می گرییم و اگر شاد می باشیم یا اندوهگین می شویم ... در همه این مراحل سر و کار ما با خود خارج  و واقعیت هستی است . زیرا به حسب فطرت و غریزه رئالیسم و واقع بین هستیم .

پس ناچار به علم ٬ اعتبار واقعیت داده ایم . یعنی صورت ادراکی را همان واقعیت خارج می گیریم و آثار خارجی را از آن علم و ادراک می شماریم (١٨).



اعتباریات بعدالاجتماع یا اعتباریات اجتماعی :



شقوق زیر تقسیمات این قسم از اعتبار است :


١ – اصل ملک :


منشا این اعتبار در اصل از واژه  " اختصاص" است . واژه ای که اجازه   تصرف را در شیء مختص به فرد یا گروه در محدوده  اجتماع می دهد . باید توجه دلشت که مفهوم این واژه هنگام برخورداری از موضوعات مختلف متفاوت است . کما اینکه معنی اختصاص و تصرف در موضوعاتی مثل زوجیت یا ملک با هم تفاوت دارد .



٢ – کلام و سخن :


کلام و سخن از جمله پیچیده ترین توانایی های انسان است . ما برای آنکه بتوانیم یکدیگر را از مقاصد ٬ منویات و نیازهای خود آگاه سازیم به طریقی توسل جستیم تا بتوانیم این نیاز را مرتفع کنیم . لذا زبان و کلام در انسان شکل گرفت و همانطور که می دانیم ٬ تقریبا در هر اجتماعی نوعی خاص از حروف و کلمات و آواها شکل گرفت که زمینه  افتراق زبان ها را فراهم ساخت .



٣ – ریاست و مرئوسیت و لوازم آنها :


به نظر می رسد که ریشه  این مطلب اصل استخدام و اجتماع می باشد که در اعتبارات شخصی و فردی ذکر شد . اما در حیطه اجتماع٬ اعتبار استخدام شکل گسترده تری پیدا می کند تا بتواند روابط خاص گروهی انسانها را شکل و سامان بخشد . دامنه اعتبار ریاست و مرئوسیت بسیار وسیع بوده و به نوعی شامل اعتباریات شخصی مثل وجوب و حسن و قبح و اخف و اسهل نیز میشود .

این اعتبار روابطی خاص را در اجتماع ترسیم می کند که در ساسله  رئیس تا مرئوس یعنی از قوی تا ضعیف برای هر یک از کسانی که در رتبه  بالاتر اجتماعی تا رتبه های پایین تر اجتماع محدوده خاصی از باید ها و نباید ها را در نظر گرفته است . 

اما در اتجتماع گروه هایی هستند که نسبت به یکدیگر حال تساوی دارند . این شکل نیز اعتبارات خاص خود را دارد که ذکر آن خواهد آمد . 



٤ – تساوی طرفین : 


خواص اعتباریات ریاست و مرئوسیت در این قسم نیز جریان دارد . ولی چیزی که هست امر و نهی در اینجا تکیه به مولویت ندارد بلکه به خوبی و بدی فعل و همچنین " جزا " به خود فعل متکی است و از این رو این اوامر و نواهی را " مولوی " نمی گویند بلکه " ارشادی " می نامند . (١٩) .


تفاوت اعتباریات و حقیقیات :



تفاوت عملکرد ذهن در رابطه با حقیقیات و اعتباریات از مهمترین وجوه افتراق این دو مفهوم با هم هستند .

میدانیم که تفکر همان بررسی و تحلیل میان ٢ مفهوم و پیدا کردن حد مشترکی میان آن دو است که به آن " حد وسط " میگویند . حد وسط عاملی است که میان این ٢ مفهوم ارتباط برقرار می کند .

اما باید گفت که تفکر به این معنی تنها  در محدوده مفاهیم حقیقی یا همان حقیقیات اتفاق می افتد . 

ولی در اعتباریات همواره رابطه موضوعات و محمولات ٬ وضعی و قراردادی و فرضی و اعتباری است . و هیچ مفهوم اعتباری با یک مفهوم حقیقی ویا یک مفهوم اعتباری دیگر رابطه واقعی و نفس الامری ندارد و لهذا زمینه تکاپو و جنبش عقلانی ذهن در مورد اعتباریات(٢٠) به این نحو فراهم نیست . 

بنابراین التزام به مسائل اعتباری با التزام به قواعد حقیقی و استناد به آن با هم تفاوت دارند . و باید هر کدام در حیطه خودشان و در حد اهمیت وقوتشان مورد استفاده و استناد قرار بگیرند . همچنان که خلط بین جایگاه این دو قسم از ادراکات ٬ گاها موجبات پیدایش اشتباهات فاحشی را در میان اندیشمندان ایجاد کرده است . 

به هر حال پرداختن به مساله ادراکات اعتباری جایگاه خاص و ویژه ای دارد . چرا که در فعالیت های اجتماعی انسان سهم عمده ای را داراست . سزاست که اندیشمندان اسلامی همت ویژه ای در بازیافت و بازنگری تعریف مجدد این دسته از ادراکات انسانی بگمارند تا تصویر روشنتر و مسیر بازتری از آینده اجتماعی خویش که در آن ادامه حیات می دهیم داشته باشیم . 

به نظر می رسد هر مقدار که در این دسته از مسائل تطور و تولید داشته باشیم جامعه ای  منظم  و مترقی  خواهیم داشت . 


پانوشت ها :


١: انسان شناسی – اسلام ٬ اگزیستانسیالیسم ٬ اومانیسم .   سید حسین ابراهیمیان ٬ ص ١١

٢ : اصول فلسفه و روش رئالیسم – مجموعه آثار ج٦ ص ٢٤٨ 

٣ : بر گرفته از مباحث همین کتاب در این زمینه .

٤ : معرفت شناسی از دیدگاه برخی از  فلاسفه اسلامی و غرب – سید حسین ابراهیمیان – ص ١٢٠-١٢١ .

٥ : اصول فلسفه و روش رئالیسم –مجموعه آثار ج ٦ ص ٢٤٨  

٦ قوای متوهمه اطلاعاتی را که در حافظه است را طبقه بندی و دسته بندی میکند و معقول را به محسوس نزدیک میسازد  

  

 : ذهن ٬ مغز و علم – جان . ار . سرل . - ترجمه امیر دیوانی  - ص ٥٥-٥٦ . انتشارات بوستان کتاب قم ٧

٨ : معرفت شناسی از دیدگاه برخی از  فلاسفه اسلامی و غرب – سید حسین ابراهیمیان – ص١٢٤ . 

٩ : همان " ص ١٢٢ .

١ : معرفت شناسی از دیدگاه برخی از  فلاسفه اسلامی و غرب – سید حسین ابراهیمیان – ص ١٢٣ .٠

١١ : معرفت شناسی از دیدگاه برخی از  فلاسفه اسلامی و غرب – سید حسین ابراهیمیان – ص ١٣٧-١٣٨ 

١٢ : معرفت شناسی از دیدگاه برخی از  فلاسفه اسلامی و غرب – سید حسین ابراهیمیان – ص ١٣٧-١٣٨

١٣ : اصول فلسفه و روش رئالیسم –مجموعه آثار ج ٦ ص ٣٧٤ .

١٤ : همان ص ٣٧٥ .

١٥ :  اصول فلسفه و روش رئالیسم –مجموعه آثار ج ٦ ص ٣٧٧ .

١٦ : همان ص ٣٩٥

 ١٧: عنوان این تقسیمات برگرفته از تقسیمات در بحث اعتباریات در کتاب " اصول فلسفه و روش رئالیسم است .

١٨ :  اصول فلسفه و روش رئالیسم –مجموعه آثار ج ٦ ص ٤٣٨ .

١٩ :  اصول فلسفه و روش رئالیسم –مجموعه آثار ج ٦ ص ٤٥١ .

٢٠ : اصول فلسفه و روش رئالیسم –مجموعه آثار ج ٦ ص ٤٠٠ .


 



منابع : 



_ ابراهیمیان ٬ سید حسین . انسان شناسی  (اسلام ٬ اگزیستانسیالیسم ٬ اومانیسم)تهران . دفتر نشر معارف٬ چاپ اول ٬ بهار ١٣٨١ 


      

_ ابراهیمیان ٬ سید حسین ٬ معرت شناسی از دیدگاه برخی از فلاسفه اسلامی و غربی ٬ قم ٬ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ٬ چاپ دوم ٬ ١٣٧٨ .


_ سرل ٬ جان آر ٬ ذهن ٬ مغز و علم ٬ ترجمه امیر دیوانی ٬ قم  ٬ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ٬ چاپ اول ٬ ١٣٨٢ .


_مطهری٬ مرتضی ٬ مجموعه آثار ٬ جلد ٦ ٬ ( اصول فلسفه و روش رئالیسم )تهران ٬ انتشارات صدرا ٬ چاپ دهم ٬ ١٣٨٣ .

---------------------------------------------------------------------------------


 


  

نویسنده : سید علی شمسی


  

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1400 ساعت 02:12 ق.ظ

ممنون و سپاسی گرانقدر
متنی فصیح و صریح و کامل بود و از اینکه افق فکرم را قدری بالاتر برد بسی لذت بردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد